باور نداریداز انگلیسی ها بپرسید

 

 

قلعه پرتغالیها . جزیره هرمز

 

«اگر دنیا انگشتری باشد ،هرمز نگین آن است»                 یک ضرب المثل قرن 17 انگلیسی

یکم : آقای احمدی نژاد نیز همانند سایر روسای جمهور ایران ،از شیوه دیدارهای استانی جهت ارتباط با مردم و شناخت مسائل منطقه ای بهره گرفته اند با این تفاوت که  اصل ((محرومیت)) را در نظر داشته ودیدار از استان های محرومی چون ایلام ، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان  را  در اولویت  بازدیدها قرار داده اند از این رو هرمز گان نیز (که با توجه به ویژگی هایش) در ردیف همین استان ها شمرده می شود هم زمان با عید قربان پذیرای ایشان است از این رو بهترین زمان گفتمانی صریح ومنطقی از سوی کسانی است  که هیچ گاه در تشریف فرمایی ها یی رسمی  حضوری ندارند.

((محرومیت)) اگرچه به خودی خود کارکرد مثبتی ندارد و سرشار از کاستی و موارد منفی است اما حداقل برای یک بار باعث خواهد شد که هیات دولت در بندر عباس تشکیل شود و این مساله (هرقدر هم که صوری باشد) یک تحول مثبت است.

دیدار از استان های محروم برای یک رییس جمهور بیشتر از این که جاذبه هایی شناختی داشته باشد می تواند زمینه ای برای مردم باشد که شخص اول اجرایی مملکت را به طور مستقیم و بدون واسطه در جریان واقعیت های جاری بگذارند و رییس  قوه مجریه نیز از این پس در اتخاذ تصمیمات کلان ((عادلانه)) تر تصمیم بگیرد به خصوص دولتی که مهر ورزی و عدالت را اصلی ترین آرمان خود قرار داده است .

از این رو بر مردم و به خصوص نخبگان و نمایندگان نهاد های مدنی است که با اعلام نظر صریح خود در تصمیم گیری ها ی دولت جدید تاثیر گذار باشندآن هم در سفرهایی که پر خیر و برکت لقب گرفته اند.

دوم: ((محرومیت)) و ((توسعه)) دو روی یک سکه اند و  مناطق محروم و استان های بر خوردار دو سوی یک فرایند مدیریتی اند.

آن چه در این سو فراوان است در دیگر سو وجودی ندارد  وآن چه این جا با دقت به انجام رسیده است در دیگر سو با همان ویژگی ها  به فراموشی قرن ها سپرده شده است .از این رو در یک واحد سیاسی شکاف های بزرگی ملت آن را ا ز هم جدا و تا حدی بیگانه کرده است. این شکاف های بزرگ گسله هایی (( زلزله)) خیز اند  وحکمرانی بر یک گسل هر قدر هم که(( شیرین)) باشد عاقبت ((خوشی)) ندارد.

اما بر می گردیم به سوال اصلی که: محرومیت از کجا پدید آمده؟ چگونه رشد یافته ؟ و چگونه در طول سالیان به آن عادت کرده ایم؟که اگرچه گاهی عواملی(( طبیعی)) شکل دهنده این مشکل شده اند اما در بسیاری موارد قصورها و تقصیر ها سبب ساز آن بوده اند و این ریشه در ذهنیتی دارد که(( تبعیض)) میان شهروندان یک کشور را نه تنها پذیرفته ،که حتی در اعمال آن با کمال راحتی از علم ونظرات کارشناسی و هزار دلیل و مدرک هم مایه می گذارد.

سوم: نگاه کارشناسی رایج در مدیریت کشور ، عوامل طبیعی و(( جغرافیایی)) را  مهم ترین زمینه ساز فقر و عقب ماندگی استان ها می داند . یعنی پدیده ای خدادادی که کار را در جایی سهل و در جایی دیگر ممتنع کرده است. لذا عامل برنامه ریزی و مدیریت و سرمایه گذاری در مرتبه دوم قرار میگیرد . از این رو به طور ((طبیعی ))استان های بر خور دار در مناطق خوش آب و ها و تمام استان های محروم در مناطق کویری و خشک و برهوت یا گرمسیر ی و خشک سالی زده اند . وبدین جهت است که کارمندان دولت در این استان ها، باید مبلغی را به عنوان بدی آب و هوا در یافت کنند لذا شرط اولیه هر گونه تحرک اقتصادی و برون رفت از بن بست محرومیت در این استان ها با(( قهر طبیعت)) رو به رو شده است پس هرگونه تلاش در این مناطق جهت تغییر وضعیت، نمونه عینی دور ریختن پول  و سرمایه  مملکت است.

این تحلیل، توجیه همه عملکرد ها ،در این 27 سال بوده است  که تداوم محرومیت را توجیه پذیر کرده است حال خوب است با آوردن چند مثال مشابه از آن چه در سطح ملی می گذرد، هم میزان اعتبار این سخن کارشناسی!!سنجیده شودو هم عمق(( تبعیض)) ها مشخص گردد.

نمونه نخست: استان های سیستان و بلوچستان و یزد هر دو استان هایی خشک و کویری اند و نکته جالب این که که یزد به لحاظ میزان بارش سالانه ،کویری تر و خشک تر است و سیستان و بلوچستان حد اقل دارای دو رودخانه  دائمی( هیرمند در  سیستان و رود سرباز در بلوچستان) است و  در مقابل استان یزد از داشتن یک رودخانه ی فصلی هم محروم می باشد اما حجم عظیم سر مایه گذاری و کار خانه ها و صنایعی که در همین ده سال اخیر در یزد اسقرار یافته  چند ده برابر سیستان و بلوچستان است و صنایع فولاد و صنایع عظیم دیگری که قرار است در سال های آینده استقرار یابندبه گونه ای خارج از توانایی های  طبیعی  و اقلیمی  یزد است که دولت را به فکر انداخته جهت تداوم حیات اقتصادی این استان آب سرچشمه های ((کوهرنگ)) را منحرف کرده و آب ((کارون)) را به یزد بکشانند اما متقابلا زاهدان و خاش  در جوار هیرمندبرای(( آب آشامیدنی)) خود معطل باشند و فقر و بی کاری بلوچستان را به آتش قاچاق مواد مخدر بسوزاند.

نمونه دوم:باز هم مثال آب را می آوریم تا تشابه  وضعیت ها تبعیض و نابرابری های مدیرتی اعمال شده را عیان تر کند .

باغ داران پسته کار(( رفسنجان)) در سال های اخیر به دنبال سودی که از صادرات خشکبار کسب کرده اند سعی نموده اند که میزان زمین های زیر کشت خود را رعایت اضافه کنند این افزایش سطح زیر کشت عملا در تضاد با میزان سفره های زیر زمینی منطقه است و این تراکم بی رویه، کم آبی و شوری خاک ها را به همراه آورده که احتمالا در سال های آینده با برداشت بیشتر از منابع آبی مشکل، بد تر از این نیز خواهد شد از این رو از هم اکنون طرحی مبنی بر انتقال بخش دیگری از آب ((کارون)) در جریان است که این مشکل پسته کاران رفسنجانی را حل کند. حال این مساله را بگذارید در کنار سرنوشت طرح آب رسانی(( محرم)) که 25 سال است در حال اجراست  و به جایی نمی رسد. طرحی که قرار بود صرفا آب آشامیدنی مردم سواحل جنوب تامین کند نه آب کشاورزی و باغ های پسته  آن هارا. واکنون  نه چند سال گذشته که چندین رییس جمهور آمده و رفته اند و نتوانسته اند آبی دائمی را در لوله های آن جاری کنند. گیرم مردم سواحل هرمز گان به کنار در خود  استان خوزستان (که آب جاری اش به یزد و رفسنجان فرستاده می شود) مشکل کم آبی، سال دو قبل کار را به آشوب شهری و نزاع خونین در آبادان هم کشانیدکه خود فرزند و زاده ی  کارون انند.اما گویا این بارآش آن قدر شور شده که صدای نمایندگان خوزستان را هم درآورده است که چرا نان آب را از سر سفره آنان بر داشته در دهان دیگران می گذارید در حالی که خودمستحق تر اند و محتاج تر؟.

اقای رییس جمهور اگر برای دیدن ما قدم رنجه می کنید مقدمتان گلباران. خوش آمدید . اما برای کشف علل محرومیت باید نگاهتان را به جای دیگری  بدوزید به نظام مدیریتی  توجه کنید که سعی می کند تبعیض های گوناگون را به نام کار کارشناسی و مدیریتی  ماله کشی کند و بر عمق شکاف های اجتماعی بیفزاید  به خصوص در استان هایی که بر ذخایر عظیمی از نفت و گاز نشسته و خود از آن بی نصیب اند..

آقای رییس جمهور ! به یاد بیاورید روزگاری که  ملوک هرموز*  با ثروت انبوه و قدرت پرشکوه خود، تحارت این دیار را رشک اروپاییان کرده بودند و هرمز به مدد فکر و تلاش وسرمایه مردم این منطقه از ایران نگین اقتصاد جهان بود.  تکرار آن چندان دور از ذهن نیست  که مردم این استان فرزندان همان نیاکان اند.

 اقای رییس جمهور ! بزرگ ترین خدمت شما  برای رشد  منطقه ضمن بهادادن به نیرو های  ((بومی)) و فرزندان  هرمز گان، رفع تبعیض ها ست . تبعیض ها را بر دارید محرومیت  خود خواهد رفت و دوباره رونق این منطقه رشک جهان خواهد شد تاریخ  خود بهترین گواه است .باور ندارید از انگلیسی ها بپرسید واز ضرب المثل هایشان.

ملوک هرموز: حکمرانان محلی جنوب در عصر ملوک الطوایفی که از قرن هفتم تا قرن یازدهم حکومتی خود مختار را در سواحل هرمزگان به وجود آوردند.جزیره هرمز دارالملک آنان بوده ودر دوران اوج خود از مسقط تا بحرین را در سیطره داشتنند. رونق تجارت و کثرت ثروت زمینه حمله استعمارگران پرتغالی و سقوط حکومت آنان را در پی داشت.