یک روز به یاد ماندنی برای هرمزگان

 

 

 یکم: روزی روزگاری درست در اوایل دهه شصت خورشیدی مهدی سهیلی شاعر پر کار) و نه پر بار(! آن روزهای ادبیات ایران در جدالی قلمی با یکی از شاعران جوان هرمزگان  ؛کم آورده  و این جمله معروف را گفته بود که من با هرمزگانی ها بحث ادبی نمی کنم چه هرمزگان نه در روی زمین شاعری دارد و نه در زیر زمین .

  وجود نام هایی چون:  ابراهیم منصفی و حسن کرمی و پروانه بیابانی و قاسم حیدری ومنصور ضمیری و ... در همان سال ها تکلیف روی زمین ما را روشن کرده بودند  اما  سهم زیر زمین را نه.

  پنجاه درصد اش را  سهیلی دروغ نمی گفت( البته تا آن روز) و تکرار حرفش حسابی لج همه را در آورده بود . هرچند در عالم ادبیات رسمی کشور  کسی تره که هیچ ،کاه نیز برای این حرف  سهیلی خرد نمی کرد  ولی بغضی شده بود بر دل ما که باید تحقیر های دیگری را نیز تحمل می کردیم.

 گذشته از این مساله ولی این سوال تاریخی همواره ذهن مرا آزار می داد که :چرا از تاریخ هنر و ادبیات  و تمدن هرمزگان هیچ متن بومی و روایت دست اول محلی وجود ندارد ؟!

  در حالی که اسناد موزه های بریتانیا و پرتغال و اسپانیا واتیکان پر است از آثار تمجید از حشمت ملوک هرموز واقتدار و ثروت حکومت آنان از قرن پنجم تا نهم قمری اما چرا از این شکوه در ذهن و زبان مردم این دیار  هیچ اثری به جا نمانده ؟! و کسی از آن خبری ندارد و نامی نمی برد؟!

 چرا از این همه جنگ و نبرد های بزرگ و خونین و تاریخ ساز پس از ملوک هرمز و بیرون راندن استعمار پرتغال  که به استناد شواهد تاریخی 9000 شهید وطن پرست داشته نه  کتابی مفصل ، که جزوه ای اندک هم نمانده که جواب گوی  ریشخند های امثال مهدی سهیلی باشد؟!

   حد اقل این که حماسه باز پس گیری جزایر قشم و هرمز چنان سترگ و خونین  بوده که کمتر می تواند ذهن حساس و دل لطیفی در منطقه بوده و او را تحت تاثیرقرار نداده باشد ؟ اما سند مکتوب کجاست؟

 

 

 

 

 

  دوم: اولین جواب این سوال اما آشنایی با کتاب تاریخ حماسه سرایی در ایران نوشته دکتر ذبیح الله صفا بود (که هنوز لذت خواندنش در ذهنم مانده)  آنجا که  در  معرفی آثار حماسی ایران در کنار آثاری چون شاهنامه  فردوسی گرشاسپ نامه اسدی توسی  از چند حماسه دریایی به نام های کوش نامه و داراب نامه نیز   سخن گفته بود ودر انتها به کوتاهی  از دو کتاب دیگر به نام های  جرون نامه( از فردی به نام قدری ) و کشم نامه  از شاعری ناشناس( و  احتمالابومی  هرمزگان) نام برده و به اختصار از این دو کتاب گذشته بود.

 این خبر در آن سال ها برای من کشف عظیمی بود چرا که  وجود این دو کتاب اگر برای دکتر صفا فقط  از جهت تاریخی ارزش داشت  برای من بسیار پر بها تر بودچرا که صدای هرمزگانی ها را از عمق حماسه های ایرانی با لحن فردوسی به گوش می رساندو این حقیقت کمی نبود. واین یعنی که سهم زیر زمین ما هم محفوظ است.

   کتاب دکتر صفا را دوباره خواندم که قبولش شور انگیز و سخت بود که چنین کتاب هایی حاوی مطالب دقیق و زنده تاریخی از هرمزگان  به جامانده از چند قرن قبل  وجود داشته باشند چه برسد که صحیح و سالم پس از 400 سال در گوشه ای از موزه های واتیکان ولندن جا خوش کرده باشند.

 کتاب هایی که  لبریز از نام ها ونشان های تاریخی دلاوری مردم این دیار و شرح جز به جز جنگ امام قلی خان و سپاهیانش با  پرتغالی ها  باشد وذکر دقیق مسیر حرکت سپاه ایران وسردارن سپاه ونام و تعدادشهدا را در خود حفظ کرده باشد.

  ولی حقیقت داشت بله این دو کتاب وجود داشتند و در غربت کتابخانه  های اروپایی منتظر بودند  میهن پرستی از جنس  سپاهیان امام قلی خان پیدا شود و آن ها را  از اسارت رها کند و دوباره به دامن میهن باز بگرداند و حماسه بزرگ هرمزگانی ها را پیش چشم شان زنده کند. حماسه ای که تمام  اقوام آن روز ایران در آن نقش داشته اند از سر دارن گرجی تا بختیاری ها و لر ها و کردها گرفته تا مردم لارستان وکهورستان وخمیر ولافت و گمبرون و میناب  و بلوچ های سیریک وبیابان و...

 

سوم:  این غربت اما امسال به نهایت رسید که اگرچه  در این سال ها در معرفی این دو اثر کوشش های پرکنده ای صورت گرفت اما کار نهایی  و تصحیح همزمان  هر دو اثررا آقایان:  دکتر محمدباقر وثوقی و دکتر عبد الرسول خیر اندیش به انجام رسانده و ودر نهایت با پایان یافتن تصحیح و جنگنامه کشم و جرون نامه ، مرکز نشر میراث مکتوب زحمت چاپ  آن را کشیدندو این دو کتاب حماسی و تاریخی در تیراژ 2000 جلد و هر دو با هم در قالب یک کتاب وارد بازار نشر شدند ویوسف های گم گشته در معرض چشم همگان واقع شدند.

  به این مناسبت فرخنده و عزیز بندر عباس؛ چهارشنبه و پنج شنبه این هفته؛ شاهد مراسم رونمایی این دو کتاب با حضور مصححان ارجمند و سایر استادان تاریخ و ادبیات فارسی بود و در کنار  این اتفاق ارزشمند فرصتی برای برپایی دو روز بحث علمی و تاریخی درباره  هرمزگان و خلیج فارس.

 

  چهارشنبه این هفته نه مراسم رونمایی یک کتاب که مراسم رونمایی از دو قطعه ارزشمند تاریخ و ادبیات این استان بود. جرون نامه و جنگنامه کشم فقط دو کتاب نیستند  دو هرمزگانی غیور و  همشهری غریب ما هستند  که پس از چند قرن غربت و دوری  دوباره به زادگاه اصلی خود بازگشته بودند.

 

  قدم شان روی چشم همه اهل فرهنگ و ادب و تاریخ این استان حالا می توانیم با اعتماد به نفس بیشتری در کوچه های تاریخ هرمزگان قدم بزنیم. خدا رحمت کند مهدی سهیلی را که عمرش کفاف نداد این روزهای هرمزگان را ببیند  ما که تحقیرش را اگرچه فراموش نکرده ایم ولی بخشوده ایم .خدا بیامرزادش.

 درباره ارزش علمی و ادبی این دو کتاب به موقع خواهم نوشت فعلا داشتن این دو حماسه رابه همه هرمزگانی ها و دوستداران ایران عزیز توصیه می کنم.

 

در حاشیه:

1 -به علت خبر رسانی بد استقبال شایسته ای از این حرکت فرهنگی در سطح استان صورت نگرفت  ومراسم اگرچه پرپار بود اما با کمال شرمندگی میزان مهمان ها از میزبان ها بیشتر بودند. از دانشجویان و استادن دانشگاهی ادبیات و تاریخ استان به اندازه انگشتان یک دست هم خبری نبود چرا که از ارزش کار بی خبرند واین یعنی فاجعه فرهنگی.

2-از مسولان و استادان و مدرسان دانشگا ه های هرمزگان پیام نور و آزاد  و آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی هرمزگان که با دعوت نامه رسمی دعوت شده بودند با همه ادعای شان  حتی یک نفر  هم پیدایش نشد. و بودند بسیاری از اهل علم و فضل استان که خبری از ماجرا نداشتند.

3- در کنار مقالات استادان مهمان دو مقاله از آقایان :احمد ملک و علی رضایی از پر بار ترین مقالات همایش بود و شعر خوانی صالح سنگبر نیز همه میهمانان  را حسابی به وجد آورد و حرف های سطحی و عوامانه  آقای خطیبی زاده  و  سوتی های ایشان را از اذهان پاک کرد. معلوم نیست چرا ایشان سعی دارند خود را به هر نحوی  و با هر سخنی مطرح کنند آن از دیدارشان با احمدی نژاد واین هم از همایش علمی.

 

4-در طول همایش شرح تلاش اعراب در جایگزینی خلیج فارس با خلیج عربی چنان یکی از حضار را به خشم آورد  که با قطع سخنرانی یکی ار استادان  شروع به شعار دادن کرد که چون تعجب همگان را دید خاموش شد و بر جایش نشست. راستی این جو گرفتن هم چه کارها که نمی کند.

5- افتادگی و وسعت اطلاعات دکتر محمد باقر وثوقی درباره هرمزگان عجیب و مثال زدنی بودبه خصوص وقتی سعی می کرد بالهجه لاری اش بندری هم حرف بزند با مزه جلوه می کرد ایشان کتاب ارزشمند دیگری به نام تاریخ مهاجرت  اقوام در خلیج فارس یا (تاریخ ملوک هرموز) دارد که خواندش را به همه علاقه مندان توصیه می کنم . امتحان کنید

6- حضور بادگیر های مسعود درگاهی حسی خاص را از گذشته جنوب تداعی می کرد. دست مریزاد.

7-برای من یکی از بهترین روزهای عمرم بود کاش شما هم بودید