دودی که به چشم همه ی هرمزگانی ها می رود

 

 

  یکم: ‹‹ساختار سیاسی›› اگر در شکل کلان خود باید حافظ منافع ملی باشد در ساختار منطقه ای و استانی خود وظیفه ای جز دفاع از منافع استانی مردم ندارد امری که به روی هم امنیت ملی جامعه را قوام می دهد

با این حال در نظام های مردم سالار (که نهادهای سیاسی مشروعیت و مقبولیت خود را از رای مردم می گیرند) ساختار سیاسی وظیفه دارد که چه در شکل نهادهای انتخابی مانند : نمایندگان مجلس و اعضای شوراهای شهر و روستا اتحادیه های صنفی و احزاب و تشکل‌های مدنی و مطبوعات آزاد و... چه در شکل نهادهای انتصابی چون: فرماندارن و استانداران و.. بازتاب دهنده نیاز های مردم از یک سو و پیگیر به سرانجام رسیدن آن ها از دیگر سو باشند

اما نگاهی یک ساله به فعالیت اشخاص و نهادهای سیاسی در سطح هرمزگان نگاهی تاسف بار است که نقدی صریح و جدی را می طلبد.

این ساختار در یک سال گذشته نه تنها در پیگیری و ‹‹تحقق›› مطالبات مردم ناتوان و منفعل نشان داده است که حتی در «شناخت» نیاز های مردم نیز درمانده و سر در گریبان جلوه کرده است و حاصل این بی عملی دودی است که به چشم همگان می رود و ضرری است که دامن همگان را می گیرد.

  

 

بیش از 180هزار نامه به رییس جمهور  در سفر استانی اش به هرمز گان (که با توجه به جمعیت یک میلیونی استان در سطح خود بی سابقه است) اگر هزار و یک دلیل داشته باشد  یک دلیل اش هم وادادگی ساختاری است که حتی از ادای وظیفه عادی خود نیز بازمانده  ومردم را ناگزیر نموده برای کوچک ترین مسائل خوداز آسفالت محلات گرفته تا وام کشاورزی  و از روشنی معابر گرفته تا اشتغال فرزندان وحل مشکل بی کاری،  دست به دامن بالاترین  نهاد اجرایی کشور بشوند.

 این در حالی است که در سال گذشته مردم هرمزگان  در ساختار سیاسی استان یا شاهد قهر و آشتی کردن های مدام آقایان و خانم ها بوده است!! و یا تماشاگر صبح ائتلاف و مجمع در ست کردن و شب انشعاب نمودن آنان!!

‹‹انفعال›› و بی عملی سیاسی اگر در حوزه امور فردی بود مشکلی نبود اما در حوزه حقوق عمومی چنان خساراتی را بر مردم تحمیل می نماید که ذکر یک نمونه آن می تواند چشم ها را بر زیانی که همه درآن شریک هستیم روشن کند و نشان می دهد که ساختار سیاسی در استان های دیگر برای مردم چه کار می کنند ودراستان ما چه کار؟

 

دوم : همان گونه که می دانیم با و جود استقرار  صنایع فراوان در هرمزگان «بی‌کاری» از بزرگ ترین مشکلات امروز جوانان بومی استان است

 و این در حالی است که استفاده از ‹‹فرصت های شغلی›› ایجاد شده در درجه اول از مهم ترین حقوق مردمی است که در این استان حق آب و گل دارند و بومی منطقه محسوب می شوند.

با کمال تاسف ساختار سیاسی هرمزگان اگر در سالهای گذشته در زمینه پیگیری این حق نیرو های بومی راه تسامح و تساهل را در پیش گرفته بود امروزه به نوعی حس  شرمندگی و خجالت رسیده است  گویا که این مطالبه عادی که در همه استان ها شدیدتر از هرمزگان وجود دارد نوعی زیاده خواهی است ؟!!گویا این مطالبه نا حق و تضییع حقوق دیگران است و حسی است که تنها در هرمز گان پر رنگ است و بس؟!!

برای این که با ذکر مشتی نمونه خروارآقایان از شرمندگی بومی بودن خود به در آیند دو نمونه را یرای مقایسه ذکر خواهم کرد  تا قضاوت منصفانه تر باشد؟

 

نمونه اول :

‹‹پارس جنوبی››  یکی از بزرگ ترین پروژه های کار آفرین ملی است (که با فاصله بسیار اندکی از هرمزگان) در استان بوشهر واقع شده است

 اگر چه پارس جنوبی پروژه ای عظیم و کشوری است و  به حد کافی(و حتی فراتر از ظرفیت بوشهر) سبب ساز اشتغال جوانان این استان شده است اما آینده این پروژه بزرگ و آینده نگری  و زنده بودن ساختار سیاسی در بوشهر باعث شد که در جریان سفر استانی رییس جمهور به این استان  در جلسه استانی هیات وزیران تصویب شود که 50درصد فرصت های شغلی ایجاد شده در تمام عرصه های نفت و گاز به نیروهای بومی  استان بو شهر تعلق گیرد. مصو به ای کم سابقه که هوشمندی ساختار سیاسی را در استان همسایه ما نشان می دهد و همین یک قلم مصوبه به حد کافی با بسیاری مصوبات  دیگر برابری می کند.

 

نمونه دوم :

اما در بندر عباس  درست در روز به آب انداختن نخستین کشتی اقیانوس پیمای کشور، یکی از مدیران مهم ترین صنایع دریایی مستقر در هرمزگان  در سخنی که بازتاب نیاز به کار گیری نیروهای بومی و جلو گیری از ازدیاد بی کار ی در بین جوانان استان بود صریحا می فرمایند:

‹‹این جا یک بنگاه اقتصادی است و نه یک مجتمع عام المنفعه وباید اقتصادی عمل کند و هزینه هایش را پوشش دهد و مساله پرسنلی هم در همین فرایند می گنجد . یک عده در استان هرمز گان انتظار دارند که ما همه را به کار بگیریم ماهم تضمین نداده ایم که کسی را مدام به کار بگیریم ››1

 اگر چه این سخنان جناب مدیر (که گویا نه با نیروی کار ارزان که  خطاب به مشتی صدقه بگیر و مستحق ترحم ایراد شده ) با سکوت وبی خبری ساختار سیاسی استان رو به رو شداما در جای خود پاسخی منطقی دارد که نگارنده به موقع پاسخ شان را خواهد داداما فعلا این  مساله را بگزارید در کنار دیدار نخبگان سیاسی استان با ‹‹احمدی نژاد›› که یک سر آن تعرفات فراوان در کنار ضرب المثل های  محلی بود و سر دیگر آن خواندن مقاله ای رمانتیک واحساساتی(در باره زنان چتر باز)  که فقط اشک حضار را درآورد و فراتر از آن نتوانست به افقی برسد. افقی که می توانست آینده اشتغال جوانان هرمزگان باشد.

 

آینده ای روشن و حقی طبیعی که ساختار سیاسی در بو شهر از رییس جمهور مطالبه کرد و به شکلی قانونی اش هم به آن رسید  و ما با حس شرمندگی حتی از ذکر آن در شکل مقاله  هم گذشتیم وفرصتی مهم را از مردم مان دریغ کردیم .بگذریم که معلوم نبود معیار انتخاب نخبگان برای دیدار با رییس جمهور از دید آقایان چیست؟ حال برای قیاسی بهتر می توانید مصوبات استانی هیات دولت در هر مزگان راباسایر استان ها مقایسه کنید.

 در ابتدای سخن گفتم که:«ساختار سیاسی استان بی خبر، منفعل و عقیم شده است و دود این وادادگی به چشم همه  ما می رود و حقوقی است که از همه ما تضییع می شود»

حالا به عرض بنده رسیدید یا نه؟آیا در سال جدید نیز ما  باید تقاص این بی عملی را پس بدهیم یا نه ؟

 

1- روزنامه شرق – جهارشنبه 24 اسفند84