مغز گنجشک در کله دایناسور

یکم : نوروز امسال در سایه پرونده هسته ای ایران در فضای نگرانی ملی ازوقوع جنگ آغاز شد و این دلهره اگرچه حالتی از وحشت عمومی را با خود نداشت ، اما تلخی اش به حدی بود که بتواند یک نوروز با نشاط را از همگان بگیرد و آن را حرام بکند.

چرا که به جای بهار، همه چیزمان یا بویی از شورای امنیت می داد و یا البرادعی . و در این میانه پوسترهایی اعلام می کردند ‹‹امسال شیعیان عید ندارند›› هم شده بود قوز بالا قوز.

 

                                 

 

          

پوستر هایی که تهیه کنندگان میلیونی اش با همه قدرت شان نخواسته بودند حداقل اسم شان را زیر پوستر بگزارند و این نکته به خوبی دلهره پنهانی شان را علنی می کرد و این مساله نه تنها چیز کمی نبود، که خودش به تنهایی کشف مبارک و بزرگی بود که در همین متن به آن خواهم پرداخت  چرا که پدیدار شدن آن می تواند نشانه خیلی چیزها باشد و خیلی چیزهای دیگر را به دنبال بیاورد.

 

دوم : مردم اگرچه از روند تحولات نگران بودند اما فتیله این دلهره را چندان بالا نکشیدند و زدند به بازار و خرید شب عید و ماهی قرمز و سبزه و دعای مقلب القلوب ومطابق سنت هر ساله زیارت امکان متبرکه. چرا که حس کرده بودند این سایه وحشت از جنگ با آمریکای قلدر  بیشتر از این که حقیقی باشد مصنوعی و زیادی بزرگ شده به نظر می رسید و به دست پخت رسانه ها و خوراک سیاست مداران پر حرف بیگانه بیشتر شبیه بود تا واقعیتی نزدیک .

هرچند که بودند نشریات زردی که چه در ایران و چه در ینگ دنیا برای آغاز جنگ احتمالی با آمریکا زمان  دقیق نیز اعلام کرده وبر صحت آن مصر هم بودند.

با این وجود حسی درونی به مردم می گفت که‹‹ بهار ›› امسال با صلح خواهد آمد و ‹‹جدال›› را نباید زیاد جدی گرفت هرچند که جماعت عظیمی از اهل فکر بر وقوع آنهم نظر هم باشند که از قدیم گفته اند:‹‹ سکه تا با زمین برسد هزار چرخ خواهد زد ›› و به خصوص سکه های این زمانه. و حق هم با همین تحلیل به ظاهر عوامانه بود.

اما این ‹‹حس درونی›› چیست که ریشه در واقعیت دارد؟و به حقیقت نزدیک است؟آیا میل عاشقانه به زندگی است یا عدم آگاهی از خطر پیش رو؟ویا تجربه عمیق زندگی در این دیار؟!

 

سوم: از نظر من این مساله کاملا درست است که امسال همه چیز سیاست داخلی بر محور ‹‹پرونده هسته ای›› خواهد چرخید بحث بر سر چالش آمیز بودن این مساله هم  نیست سخن اصلی من بر سر نتایج این پرونده و پیامد های احتمالی آن است چرا که بر خلاف همه تحلیل گران  نگارنده معتقد است که سرنوشت این پرونده نه فقط یک ‹‹بختک نحس›› نیست که برای ملت ما  ‹‹فرصتی عظیم› نیز هست که در دل  ترسناک و یاس آور خود ‹‹مژده ها ››دارد و بر خلاف ظاهر سخت خود به هر سمتی که برود برای مردم موفقیتی به همراه خواهد آورد که اگرچه خالی از خطر نیست اما بازی یک سره باخت هم نیست.اگر سیاستمدارن و دیپلماتهای داخلی بامهارت روند را هدایت کنند .