فرهنگ وتمدن مشترک بشری

 دکتر نوشیروان کیهانی زاده در ستون مخصوص خود در روزنامه کارگزاران امروز (21/2/1385) مطلبی را در باره زبان سواحیلی آورده اند که فکر کردم بد نیست شما هم بخوانیدش حرف ها و نظرات خودم را هم در ادامه آورده ام که احتمالا این یکی را دیگر اصلا بد نیست که بخوانیدش !؟

اما اصل سخن:

 

زبان شناسی آفریقای سیاه پوست›› عنوان کتابی است که دانشگاه دولتی ‹‹ویسکانسین›› در ماه مه سال 2001 چاپ کرده است .

مولفان این کتاب ،زبان سواحیلی را که در کشورهای سومالی ،کنیا، تانزانیا، اوگاندا، زنگبار، رواندا ،بروندی، مالی ،زامبیا، شمال موزابیک و شرق کنگو به آن تکلم می کنند فراگیر ترین زبان در افریقای سیاه اعلام کرده  ودر بخشی از این کتاب  نوشته اند که تعدد واژه های فارسی در این زبان دوردست افریقایی نشانه نفوذ ایرانیان مخصوصا مردم‹‹ جنوب ››ایران در طول زمان در آفریقای شرقی است که تمدن خود را در این مناطق ترویج کرده اند.

 

مولفان به طور مثال چندین واژه رایج فارسی در زبان سواحیلی را مثال آورده اند از جمله:

بابا، بی بی (مادر بزرگ ولقب برای بانوان از خانواده های مهم ) کاکا ( متداول در کرمان و فارس) بابو ( پدر بزرگ) انبه زیوا( زیبا) چای ، شها( شاه که در افریقای شرقی به کدخدای ده اطلاق می شود) گاری (اتومبیل) دیوانی (اداره دولتی )واستفاده از پسوند تصغیر‹‹ و›› که در کرمان و جنوب ایران رایج است مثل دفترو، احمدو ( احمد کوچک) قلمو  (قلم)                                   

 

 

                                                

  

(( جزیره هرمز -خرابه های قصر بی بی گل   همجوار قلعه پرتغالی ها از شکوه زنان حکمران جنوبی سخن می گوید))

 

 

   یکم:اول از همه می رویم سر این سال 2001 که به پیشنهاد ایران در زمان خاتمی نام سال گفت و گوی تمدن ها و فرهنگ ها را گرفت ومثلا قرار بود ما در این مساله بیشتر از دیگران  عرق بریزیم و اثبات کنیم که همه تمدن ها گوهر های ارزشمندی از زبان گرفته تا عقیده و آدب و رسوم ودانش و فن و هنر و...داشته و دارند که در طول زمان به داد وستدی فرهنگی مشغول بوده اند و این مسیر نه تنها جاده ای یک طرفه نیست که بزرگراهی دو طرفه به نام تمدن و فرهنگ  مشترک بشری است که همه در ساخت آن سهیم بوده اند .

 

چرا که اگر از این تمدن ‹‹ واژه ››و‹‹خرما›› و‹‹ دین›› می رفته از آن سو هم‹‹ جاز ›› و ‹‹زار ››و ‹‹چندل››و‹‹ گارام زنگی››. و ‹‹سیاه زنگی›› و ... بر جهاز ها ی بادی می نشسته ودر کنگ و لافت و هرموز و سیراف وسورو پیاده می شده است.آری این چنین بود برادر. باز هم خدا پدر و هم مادر این امریکایی ها را بیامرزاد که پر حرفی های ما را با عمل شان اثبات می کنند.

 

حالا من مرده شما زنده همین سال‹‹ پیامبر اعظم›› را داشته باشید تا ببینید که بهترین کتاب را در این زمینه کجایی ها خواهند نوشت .؟چرا که هنوز که هنوز است هم کتاب ‹‹محمد پیامبری که باید از نو شناخت›› آن بابای خارجی بهترین است.

 

   دوم: زبان‹‹ سواحیلی›› را به علت آن که در سواحل شرقی آفریقا رایج شد به این نام خوانده اند هر چند که اکنون حوزه جغرافیای آن وسیع تر شده  وبه مرکز آن هم رفته اما باز هم  عمده ترین خاستگاه آن سواحل شرقی افریقاست که  اصلی ترین مقصد تجاری دریانوردان خلیج فارس بوده است .

 

   سوم: جناب دکتر کیهانی زاده با همه اطلاعات تاریخی و جغرافیای شان هنوز به طور دقیق حوزه اصلی تجارت با شرق افریقا که بازرگانان  بندر های هرمزکان( در طول تاریخ) و امیران و تاجران پادشاهی هرموز (در قرن های پنجم تایازدهم قمری) باشد را نمی شناسند و از نام و نشان آنان بی خبرند.

 

 چرا که واژه‹‹ بی بی›› به معنای زنی بزرگ از طبقه اعیان و اشراف در همین دوران پادشاهان هرموز در کرانه های ایران و در هرمزگان رواج داشته و تا هنوز هم در مناطقی چون میناب رواج دارد و اگرچه تعدادی از این نام ها مانند:  ‹‹ بی بی گل›› و‹‹ بی بی صورت ››و‹‹بی بی نازنین›› و‹‹ بی بی مینو›› و ... روی در افسانه کشیده اند اما در شجره نامه ملوک هرموز نام هایی چون:

1-      بی بی بانظز

2-      بی بی سلطان

3-      بی بی ناز ملک

4-       بی بی سلغر

با قطعیت اسناد تاریخی وجود دارند  وحتی در حکمرانی آنان شکی نیست.

 

 چهارم: واژه‹‹ کاکا›› فقط در هرمزگان  به این صورت که در اقریقا رایج شده  تلفظ می شود وتلفظ شیرازی آن ‹‹کا کو›› است نه‹‹ کا کا›› ودر کرمان هم که نه خبری از کاکا است و نه کاکو .!!

 

 پنجم :  پسوند‹‹ و›› در آخر نام ها به عنوان تصغیر نیز باز در استان فارس و شهر شیراز بیشتر رواج دارد تادر کرمان آن گونه که استاد گفته است .

 و امادر هرمزگان به خصوص در نیمه شرقی آن رواج بی سابقه ای داشته و دارد و کاربردآن البته در همه جا تصغیر نبوده واز باب‹‹ تحبیب›› و‹‹انتساب›› نیز فراوان است مانند نام های زیر:

سورو  ، بلندو ، انگورو  ، سودرو  ، بوستانو  ، شهرو ، و...

 

    ششم:  در آخر هم این که جزیره زنگبار  اگرچه روزگاری یک کشور مستقل محسوب می شده اما اکنون وبا اتحاد با کشور ‹‹تانگانیکا›› کشوری جدید را به نام‹‹ تانزانیا›› به وجود آورده واز حالت مستقل خارج شده و یک کشور حساب نمی شود هرچند خودمختاری اندکی دارد.