روزی که مناره های بلندسفید لرزیدند

 

 

  « قشم » بزرگ ترین جزیره خلیج فارس وقلب تپنده آن است . از همین رو دیروز که به شدت لرزید همراه با او تمام کرانه های شمالی وجنوبی خلیج هم لرزیدند و پس لرزه های  آن نه در بندرعباس و میناب وبندر خمیر و بندر لنگه در این سو که به مسندام و خصب و  عجمان و راس الخیمه وشارجه در آن سوی آب هم رسید و موج خبر آن اما بسی وسیع تر همه دوستداران ایران و به خصوص هرمزگانی ها را دل نگران قشم و مناره های زیبایش و سواحل لاک پشت هایش و ...مردم نجیب اش کرد.

 

     

 

  جزیره قشم  با آن مناره های بلند سفیدش  ، که از هر گوشه ای به شما سلام می کنند ، برای اکثریت مردم ایران نامی آشناست . البته بیشتر خود شهر قشم و آن هم فقط دو بازار قدیم و جدید آن  .

  حجم عظیم مسافرانی که رنج سفر هر ساله را بر خود هموار می کنند و به دیدار قشم می آیند کاری به این ندارند که جنگل « هرا »کجاست ؟ مسجد « برخ»قدیمی ترین مسجد ایران است ؟ وشاهان « هرموز» روزی سراسر این جزایر را مستقل از حاکمان بی کفایت پس از مغول  اداره می کردند و حکومتی خود مختار داشتند و یا این که روستای «لافت »یک میراث کم نظیر جهانی است مانند ابیانه و ماسوله و.. آن هامی آیند به نیت این که با کمترین هزینه ،  بتوانند از این دیار بیشترین کالا را ببرندو رنج سختی زندگی طبقه پایین و متوسط رابه مرهم یک سفر دریایی آرام کنند.(البته نمی توان بر این مساله  خرده گرفت) اما زلزله قشم هزاران چیز را دیگر برای دیدن و گفتن به همراه داشت که از یک چیز نمی توان گذشت و ندیدو نگفت.

  قشم علاوه بر نام بازارهایش نام طولانی« منطقه آزاد صنعتی و تجاری» را نیز بر دوش می کشد وقرار بود که دروازه خلیج فارس باشد.

  اسمی پر طمطراق.اسمی که با توجه به نمونه های جهانی اش ،پیشرفت و توسعه یافتگی وسرزندگی و رفاه و کار و... مردم ساکن آن را به ذهن  می رساند.

زلزله اما با کسی رودر بایستی ندارد همه دارو ندار مردم قشم را جلو دوربین های خبری ریخت تا سهم مردم هرمزگان را از توسعه ملی نمایان کند.

   زندگی فقیرانه و خانه های گلی ویران شده ی روستاهای «تمبان» و«کوشه» و« خالدین» و «کورزین» و «توریان» و« کاروان» و «باغ بالا» نشان دادکه توسعه بدون حضور مردم بومی و با نادیده گرفتن زندگی  آن ها حاصل نمی شود .

 

    

 

   شاید سال های سال می شد بدون توجه به متن فقط به حاشیه پرداخت وقشم را بهشت سرمایه گزاری جهانی نام نهاد و دعوت نامه به کل جهان فرستاد و با تاجران خارجی در سواحل مرجانی گل گفت و گل شنیداما امروز که عکس های زندگی محقرانه مردم این دیار بر روی تلکس خبرگزاری هاست سرمایه گزاران خارجی دقیق تر می توانند حدس بزنند که قشم جایی مناسب برای سرمایه آنان هست یا نه ؟ و زیر ساخت های لازم برای این کار را دارد یا نه؟

  منطقه آزادی که یک بیمارستان آبرومند ندارد و  درمانگاه های آن از ابتدایی ترین امکانات   هم محرومند وبا خراب شدن برکه های قدیمی کسی آبی در بساط نداشت  همان آب های مانده از زمستان سال قبل. چادر که دیگر حرفش را نزن  از آن تفنن هایی است که باید دو شبی از زلزله بگزرد تا فراهم شود .

 بماند که بچه های عکاس استان  و خبرنگاران هم پای امدادگران اماده هر کاری بودندهرچند با این شرمساری که رنج عقب ماندگی مناطق مرزی و فراموش شدن سهم آنان از زندگی را با عشق نمی توان  کم کرد تا وقتی ایران از آن همه ایرانیان نیست.

با این حال خلاف انصاف است که زحمات هلال احمر و مدیریت منطقه آزاد قشم  وسایر مسولان جزیره را در این دو روز نادیده گرفت.

عکس ها : عبدالحسین رضوانی

عکس های مرتبط :

لور . مهدیسما . ایسنا ۱ ۲ . ۳