مجسمه های شنی بر انگشتری جهان

 

(گزارشی از اولین جشنواره مجسمه های شنی هرمزگان)

 

  یکم:  صبح جمعه بود و بچه های هنرهای تجسمی ، به قول ما بندری ها، صبح گاه دل زده بودند به دریا و 50 نفر آدمیزاد میهمان و میزبان ، درسه قایق نشسته و رهسپار هرمز شده بودند که تا خنکی هوا  هست کارهای اولیه جشنواره را انجام بدهند و ماکه نه هنرش را داشتیم ونه تجسم اش را گذاشتیم تا ساعت از هشت ونیم هم بگذرد تا آن وقت با رسیدن به جزیره و دیدن انبوه مجسمه های ساخته شده حسابی ذوق زده شویم و خستگی این اواخر سال بماند برای زغال.

 

 

                                            

 

 

  دوم:اهالی هنر، ساحل جنوبی جزیره  هرمز _ که زیباترین قسمت آن وشاید در ایران بی نظیرترین _ را برای کارشان انتخاب کرده بودند که البته دارای دورترین فاصله تا مردم جزیره بود که بی خبر بودند این جمعه چه خبر است واین جماعت برای چه آمده اند؟بماند که تعدادی از خود بچه ها هم بی خبر تر از همه بودند بی خبر تر از مردم عادی جزیره.

 

  سوم:کار بچه های هنرهای تجسمی که 20نفری مهمان شهرستانی هم داشتندازهمان اول صبح شروع شده بود  میزبان ها هرمزگانی و میهمان ها دانشجویان یکی از دانشکده  های هنر کشور و ما که رسیدیم، هر کس سعی می کرد حالا که  حد اقل آمده و وقتی را نهاده کاری بکند .

 بچه ها همه چیز را از گرفتن حس تا زدن طرح و اجرای آن را گذاشته بودند برای حضور در محیط. و این با ماهیت یک جشنواره جور در نمی آمد ودر آخر سر هم دیدیم که در هم نیامد به خصوص که موضوع آزاد هم بود وجمع کردن ذهنیت در ان فضا که طبیعت اش هوش ربا بود کمی مشکل به نظر می رسید.

 از این رو اثر مهدیسما (به نظر من با این که ادعایی نداشت واز دوستان تاتریست بود) از بهترین کارها بود. کارش نمی شد کرد بیشتر شرکت کنندگان تجربه های از این دست را پشت سر نداشتند و سن شان نیز اقتضا نمی کرد .

  با این حال همگی برای خالی نبودن عریضه  هم که شده سعی خود را می کردند هرچند فضای زیبای جزیره بسیاری را وسوسه می کرد بیشتر از بودن خود لذت ببرند تا آفریدن خود!!.

 

                                            

 

 

 

 و این حال و هوا برخی دیگر را نیز خلق الساعه به این فکر انداخت که به جای مجسمه های شنی به حجاری های دیواری دست بزنند آن هم بر دیواره های بلند وشکوهمند گلی ساحل جنوبی هرمز که ارتفاع شان به 40 متر هم می رسید و به خودی خود یک اثر تکرار ناپذیر هنری بودند.

 

  چهارم: عدم حضور چند نام  آشنا و تاثر گذار استان در بین جمع یعنی کسانی که این سال ها بیشتر به خود کار حجم پرداخته اند به همراه عدم آشنایی شرکت کنندگان با تکنیک های جدیدی که در این عرصه وجود دارند ازوسعت خلاقیت ها نیز کاسته بود.

   چرا که وقت زیادی صرف می شد که تا کار دو وجبی بالا بیاید اما گذشت زمان و  خشک شدن شن ها و در نتیجه  فرو ریختن سازه ها همه نقشه ها را نقش بر شن می کرد واین یعنی روز از نو روزی از نو. چیزی که تکنیک های جدید برایش راه حل داده است و می شد از کلافه شدن ها کاست

.

  پنجم: جشنواره همان طور که بی افتتاحیه شروع شده بود بی اختتامیه هم تمام شد بدون معرفی بهترین یا بد ترین اثر  و حتی دریغ از یک جمع بندی نیم بند وگویا از اول هم چنین قراری نبوده است.

  بگذریم از این که بسیاری یک حرکت تاثیر گذار فرهنگی را با یک فرصت برای اختلاط های عاطفی در یک پیکنیک یکی گرفته بودند و شانی فراتر از این را برای این حرکت جمعی قائل نبودند چه می دانم شاید خدایی اش  هم حق با آن ها بود.

 

  ششم : قبل از غروب همه بندر بودیم و بچه ها یک روز خوب کارگاهی را پشت سر نهاده بودند. و من می دیدم وحس می کردم که این جو گرفتگی که همیشه به دیگران نسبت اش می دادم این بار یک روز کامل یقه خودم را گرفت که همه چیز را زیادی جدی گرفته بودم .مناه کردن این چیزها را هم دارد.

 

                                    

 

 

  هفتم:حق با همان بچه های تجسمی بود که صفت اولین را به این جشنواره نداده بودند و نه با من که به علت بی سابقه بودن  این حرکت در استان ،اولین اش نامیده بودم .

 برای آرزویی این چنین باید هنوز صبر کرد چیزی که زیاد داریم یکی ماسه است ودریا و یکی هم ساحل. درست نمی گویم؟.

 

  هشتم : پس از عمری غفلت و دوری از هرمز واین روز و آن روز کردن پا بر نگین انگشتری جهان نهاده بودم و جشنواره مجسمه های شنی و تماشای چند کار جدی و زحمت چند انسان جدی تر زمینه این تقاص پس دادن . با این حال کلی هم زحمت کشیده شده بود که نمی شود از آن نگفت و زیبایی ها و خوبی های فراوانی هم بود که ماندگار هستند. خاطرات  خود هرموز بماند برای بعد.روز بدی نبود هرچند می شد بهتر باشد و ماندگار تر

 

 

*اگر جهان انگشتری باشد هرموز نگین آن است

                                                              (یک ضرب المثل انگلیسی)

 

عکس ها از سیاورشن

نظرات 9 + ارسال نظر
موسا یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:57 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com

سلام
جالب بود .

سیاورشن یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام ...خش اتنوشتن ...

بپ گپو یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.bapgapuo.blogsky.com

خیلی خبن ...
امیدوارم که همیشه از جشنواره و توی استانمو بشت .

شهر گرم یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ http://shahregarm.blogsky.com

سلام ضربالمثلت خیلی جنن خدافظ :ی

پیله یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:16 ب.ظ

سلام خوانش شد

یسرا دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:12 ق.ظ

خوبن خوبن خیلی خوبن

محمد دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:06 ب.ظ http://ship.blogfa.com

با سلام
هیچ کدام از عکسها ر ا در اینجا ندیدم بروم به سیاورشن ببینم عکس چی است

محمد دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:04 ب.ظ http://ship.blogfa.com

راستی یادم رفت

اگر از به اب انداختن کشتی ایران اراک در بندرعباس عکسی یا خبری تهیه کردید به من هم خبر دهید
هرجند من خودم هم در بندر هستم ولی نمی توانم از این مراسم عکس تهیه کنم
مرسی

پیله یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:23 ب.ظ http://hami.blogfa.cim

با عرض سلام
احترامن فرا رسیدن نوروز حسینی و باستانی را حضور شما تبریک و تهنیت عرض نموده ،سالی توام با موفقیت و سر سرسبزی ارزو مندم. با طراوت بمانید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد